فیس بوک شاهزاده رضا پهلوی

۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه

http://iranglobal.info/v2/node/3355


سعید نقویان دانشجوی دانشگاه ارومیه است که سال گذشته به دلیل فساد اخلاقی به حکم کمیته انضباطی دانشگاه , تعلیق از تحصیل شده بود.
در حالیکه هنوز مسوولان اطلاعاتی و مدیریت دانشگاه ارومیه در شوک خروج ناگهانی پیام اولادعظیمی , همچنان در سکوت به سر می برند , نامبرده جهت ماهیگیری از این آب گل آلود با راه اندازی وبلاگی , در نقش یاری رسان مقامات امنیتی در ایران و در حال دلجویی از ایشان میباشد.

۱۳۹۰ اسفند ۹, سه‌شنبه

http://iranglobal.info/v2/node/3339


بيانيه جمعي از دانشجويان آزاديخواه دانشگاه تهران/تحريم فعال انتخابات مجلس نهم

در شرايطي كه بي ثباتي اقتصادي در كشور, به بحراني ترين شكل ممكن رسيده و بازار داخلي در سراشيب سقوط و ورشكستگي مطلق قرار گرفته است و مردم در شديدترين فشارهاي اقتصادي قرار گرفته اند. با اين همه  چپاول و دزدي و غارت سرمايه هاي ملي توسط چنين  حاكميت فاسد و ستمگري به بالاترين حد ممكن رسيده .و براي پيشبرد اهداف كثيف شان   چنان جامعه در سياهي  و اختناق فرو رفته كه روزنه يي براي نقد و اعتراض وجود ندارد و به سبعانه ترين شكل ممكن آزاد انديشان و آزاديخواهان سركوب ميشوند .

بر ما جامعه دانشگاهي همين انتظار ميرود كه, چنين ظلمي را بر نتابيم و اين انتخابات را, كه تاييد ظلم و ستمي است, كه بر مردم روا داشته است را با پاسخ قاطع  و اعتراض خود تحريم ميكنيم و اين بوروكراسي تحت سلطه چنين حاكميت مستبدي را در تماميت نفي ميكنيم. و آن را نه يك انتخابات بلكه انتصاباتي نمايشي و مضحك ميدانيم

از جامعه دانشگاهي و دانشجويان آگاه نيز همين انتظار ميرود كه پاسخ قاطع  و نه خود را به چنين انتخاباتي بدهند  و در تحريم فعال انتخابات مجلس نهم  شركت كنند .

جمعي از دانشجويان آزاديخواه دانشگاه تهران – بهمن 1390


32 سال پیش در چنین روزهایی بود که مردم همیشه بیدار کشورمان برای تأمین سرنوشت مبهم خویش به پای صندوق­های رای رفتند تا شاید بتوانند به آرزوی آزادی و دموکراسی که سالیان دراز از مشروطه تا انقلاب 57 بدنبال آن بودند و برای رسیدن به آن کشته­های زیادی دادند، برسند. اما افسوس که از همان ابتدای کار، دیکتاتوری و خفقان حاکمان، بر مردم سایه افکند و اجازه بسط دموکراسی را از آنان سلب کرد و این امید ملت به دموکراسی را از ریشه خشکاند. ریشه ای که جوانان آن دوران ایران زمین با خون پاک خود آبیاری اش کرده بودند و با دلسوزی خود علف های هرزی که از این حرکتشان سواستفاده می کرد را چیده بودند. اما نیرنگ حاکمان تنها به این کار خلاصه نشد و انتخابات اولین مجلس ایران مقارن با شروع دیکتاتوری اسلامی در ایران بود، چرا که چند ماه پس از آن در خرداد ماه 60، همان مجلس، اولین رییس جمهوری ایران را استیضاح و از کار بر کنار نمود تا مسیر را برای حفظ منافع طبقاتی اشراف باز نگه دارد، اشرافی که با استثمار خلق ایران و تجاوزات طبقاتی هزینه هرگونه فعالیتی را برای غلبه بر خواست مردمان به دست آورده بودند، همان تجاوزات طبقاتی که توده وسیع مردم بیش از این که طالب تغییرات سیاسی آن باشند خواستار از میان برداشتن و استقرار عدالت به جای آن بودند، همان عدالتی که بعدها از دولت و دادگاه ها رخت بربسته و بر روی کاغذهای بی ارزشی چاپ و با بی عدالتی بسیار در میان افراد دستچین شده پخش گردید.
با روی کار آمدن خاتمی مردم آزادی خواه ایران دوباره امیدوار شدند تا شاید پس از دو دهه اختناق، کورسوی امیدی برایشان گشوده شود که هرچند خاتمی تمام تلاش خود را برای مردم سالاری انجام داد اما باز هم افسوس که خاتمی نیز نتوانست به پشتوانه رای بیست میلیونی خود در مقابل عالیجنابان خاکستری بایستد. در همان دوران، مجلس ششم هم به پشتیبانی خاتمی و در اعتراض به رد صلاحیت های گسترده و بی پایه و اساس نمایندگان مردم استعفای دست جمعی داد. ولی در این چند دهه پس از انقلاب 57 چنان عالیجنبان خاکستری قدرت گرفته بودند که حتی نمایندگان و رییس جمهوری ایران هم با پشتوانه رای بیست میلیونی مردم نتوانستند در مقابلشان بایستند.
دوران پر درد و محنت اصطلاحات هم تمام شد و عالیجنابان خاکستری پس از 8 سال باز هم، همان فردی را که خود می­خواستند بر مسند امور اجرایی کشور نهادند تا به غارت و چپاول جان و مال و ناموس مردم ادامه دهند.
و در نهایت در سال 88 بود که با حضور دوباره میرحسین موسوی و اعلام حمایت خاتمی ها از وی، مردم دوباره به آن کورسوی مردم سالاری که خاتمی ها سال های متمادی دم از آن میزدند امیدوار شدند. اما مگر آن حاکمان جور به نخست وزیر بنیانگذار انقلاب خود هم رحم خواهند کرد. آنان با تخلفات گسترده پیش از انتخابات ریاست جمهوری و در نهایت با تقلب وسیع در آن، رای مردم را خلاف واقعیت نمایان ساختند و باز هم نماینده مورد نظر خود را از صندوق های رأی بیرون آورند.
اما ملت ایران این بار محکم و استوار در مقابل این بی عدالتی ایستادند و با اعترضات مسالمت آمیز میلیونی خود در خیابان های سرتاسر ایران تلاش کردند تا شاید بتوانند آن نهال امیدی را که تازه از دل خاک این مرز و بوم سر در آورده بود، حتی با خون خود سیراب کنند و این بار دیگر اجازه خشکاندن آن را به غاصبان جان و مال و ناموس مردم ندهند. از آن واقعه تا کنون چیزی حدود دو سال میگذرد و خلق ایران در طول این مدت با وجود خفقان حاکمان، تلاش های زیادی را برای رشد این نهال انجام داده است.
اما اکنون نوبت ماست تا  با همراهی خلق ایران، این کارگزاران و زحمت کشانی که برای رسیدن به هدف خود تا پای جان ایستادگی کردند، در مقابل حاکمان ظلم و جور بایستیم.
ما دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان با صراحت تمام، انتخابات فرمایشی دور نهم مجلس شورای اسلامی را تحریم نموده و همراهی خود را با خلق ایران تا برقراری آزادی و دموکراسی به معنای واقعی در این مرز و بوم اعلام می داریم.

به امید پیروزی جنبش ایران زمین
جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
اسفند ماه1390

به یاد شهیدان راه آزادی
بیایید فریاد نه را بلندتر از همیشه در تاریخ تکرار کنیم. فریادی که برای سالیان سال در گوش تاریخ زمزمه کند. تاریخی که به کابوس دیکتاتوران نسل های بعد جهان تبدیل شود. دیکتاتورانی که خود محکوم به فنا خواهند بود؛ محکومیتی که ما برای دیکتاتور کشور خودمان نیز به ارمغان خواهیم آورد. آری ما ملت شجاع و بیدار ایران زمین هستیم که با فعالیت مستمر خود پایانی بسیار تلخ را برای حاکمان ستمگر خود به ارمغان خواهیم آورد. آری این ما هستیم که با اعتراضات مسالمت آمیز خویش علیه این نظام فاشیست اسلامی، به الگویی برای دیگر کشورهای منطقه تبدیل شدیم و آری این ما مردمان ایران و صاحبان بر حق این مرز و بوم هستیم که برنده ی نهایی نبرد خواهیم شد. فقط کافیست از جای خود بلند شده و از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید تا خون هم میهنانمان را بر سنگفرش خیابان ببینید. ببینید که در این سه دهه ی اخیر چه خون های صبح گاهی که در امیرآبادها و کوی دانشگاه ها ریخته نشده است تا با آن ریش های خود را سرخگون کنند.
برادران و خواهران سرزمینم، هدف وسیله را توجیه نمی کند. اما متاسفانه شاهدیم که این رژیم ملاتاریا حاضر است برای به کرسی نشاندن اهداف پلید خود، دست به هرگونه جنایتی بزند. پس دست روی دست گذاشتن و سکوت در مقابلشان خیانت به ملت محسوب می شود و گره ای از مشکلات ما باز نخواهد کرد؛ چرا که: بر ما نبخشند فتح و شادی- نه خدا، نه شه و نه قهرمان.
این را نیز بدانید که در مقابل کسانی که زمین را برای یافتن مکانی بهتر جستجو می کنند، افرادی هم هستند که برای ساختن جهانی بهتر مبارزه می کنند. پس بیایید با نه گفتن به این انتخابات که نتایجش از پیش معلوم است، فریاد خود را جهانی سازیم.
ما دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در نمایش مضحکه وار دور نهم مجلس شورای اسلامی شرکت نخواهیم کرد و تا سقوط کامل این دیکتاتوری دینی ساکت نخواهیم نشست.
پس بیا با من همراه شو و از هم اکنون دست در دست من به پا خیز


 
ثبت است در جریده ی عالم دوام ما
در این زمستان سرد و تاریک، باد بهار وزیدن گرفت و نوید صبح و شادی و پیروزی را به ما مژده داد. پیوند و یک رنگی قلب های ایرانیان با یک جدایی آغاز شد و با نه به انتخابات فرمایشی ادامه می یابد.
ما با یک نظام سیاسی ای رو به رو هستیم که در رأس خود دارای ولایت مطلقه فقیه است و یک قانون اساسی پر از تناقض دارد که در آن بخش های مربوط به ولایت اجرا می شود و آن بخشی که مربوط به حقوق ملت است نادیده گرفته می شود. و این نظام همان نظامی است که در زندان هایش ماشین اعدام به راه انداخته است. این نظام نظام فسادهای بزرگ است. اگر ملت ایران، خود این مورد را تصدی نکند، خودش خسران می بیند.
رای دادن در این نظام به معنای رای به مشروعیت نظام است. بنابراین باید مشروعیت زدایی کرد. برای یک ملت ننگین است که یک آقایی به نام سید علی صاحب اختیار مطلق این سرزمین باشد.
این انتخابات مجلس نهم هم یک انتخاب کننده و یک صاحب رای بیشتر ندارد و آن هم آقای خامنه ای به نمایندگی از مافیاهای نظامی است. پس ما نیاز به تحریم وسیع انتخابات در سطح ملت داریم. زیرا اینبار نیز مثل همیشه کسانی از صندوق های رای بیرون می آیند که مطلوب حاکمیت باشند.
ما باید بایستیم و پای صندوق های رای نرویم تا زمانی که یک حکومت مردمی روی کار بیاید.
حکومت جمهوری مردمی حق هر ملت است . پس به پا خیزیم و حقوق از دست رفته ی خود را با نه گفتن به انتخابات و ولایت فقیه مطالبه کنیم و با نرفتن به پای صندوق های رای نشان دهیم که با خون دوستان از دست رفته مان پیمان بسته ایم و استوار و محکم به سمت اهداف خود قدم برمی داریم.
ما سختی های راه را به خوبی می شناسیم و تا روز پیروزی دست از مبارزه بر نمی داریم.
به امید ایرانی آباد و آزاد
دانشجویان دانشگاه سمنان




به‌ نام آبادی، آزادی و انسانیت
 اصل پنجاه و شش قانون اساسی: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمی­تواند این حق الهی را از انسان سلب کند و یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می­آید اعمال می­کند.
    مسئله انتخابات اکنون از اهمیت ویژه­ای برخورداراست و چیزی کمتر از یک هفته دیگر به انتخابات نمایندگان دور نهم مجلس‌شورای‌اسلامی نمانده‌است. انتخاباتی که در آن قراربود میزان رای ملت باشد و نه صلاح و منفعت معدودِ انگشت‌شماری؛ مجلسی که قراربود از قانون‌اساسی دفاع کند و در هر زمینه­ای که بخواهد تحقیق و تفحص انجام‌دهد؛ ولی خود به عاملی برای سرپوش گذاشتن بر هرگونه قانون‌شکنی تبدیل شده‌است؛ و نمایندگانی که خود هر سخنرانی را فصل‌الخطاب خوانده و در برابرش سر تعظیم فرود می­آورند؛ حتی اگر خلاف قانون باشد.
    در دو سال و نیم گذشته تمامی مردم آزادی‌خواه ایران‌زمین درسی بزرگ را آموخته­اند که هرگز فراموش نخواهندکرد؛ و آن این است که دولت‌کودتا تمامی مردم ایران را همچون برده‌ای می­نگرد که باید تا آخرین لحظه­ عمر خود مطیع و خدمتگزارش باشند؛ اما سران‌کودتا این نکته را نمی­دانند که وقتی بردگان به بردگی خود آگاه شوند و برای رهایی خود به مبارزه برخیزند، تا بدین جا بر نیمی از بردگی خود فائق آمده‌اند و نیمی دیگر را نیز به مرور زمان و با خیزش عظیم خود پس خواهندگرفت.
    این نکته را بارها و بارها در طول این سال­ها ثابت کرده­ایم که هیچ‌گاه در برابر دیکتاتور سر تعظیم فرود نیاورده و نخواهیم‌آورد؛ حتی حاضر بوده­ایم با خون خود این نهال سبز امید را سیراب کنیم و جنبش خود را ادامه دهیم تا بر جهانیان نمایان‌سازیم که این جنبش­های مدنی، مردم سالارانه و برابری‌خواه ما ایرانیان در طول این چند سال اخیر هستند که به الگویی برای دیگر جنبش­های منطقه تبدیل شده­اند، نه آن‌چه امروز غاصبان انقلاب خلق ایران به نفع خود مصادره کرده‌اند.
    دولت‌کودتا نشان‌داد حتی با زندانی‌کردن سران احزاب اپوزوسیون و گرفتن اعترافات دروغین و نمایشی تلویزیونی از آن‌ها، لغوکردن مجوز و غیرقانونی خواندن فعالیت آن‌ها، محدودکردن رهبران جنبش و در آخر با کمال بی‌شرمی حبس خانگی و محروم کردن از تمامی امکانات اولیه حیات، بازهم نخواهد توانست ریشه اعتراضات مردم را بخشکاند؛ که شاید تاحدودی توانسته‌باشد با اعمال زور و ایجاد رعب و وحشت، تظاهرات میلیونی مردم آزادی‌خواه را به داخل خانه‌­هایشان بکشاند؛ اما مگر می­توان دیو رهاشده از شیشه را دوباره به داخل آن بازگرداند؟! کجاست آن حزب اپوزوسیونی که بر آن لقب فتنه‌گر ننهند و کجایند آن خواص مخالف که بی‌بصیرتشان نخوانند!!!
    در این میان دولت‌مردان دل ما را سوزاندند و نمایندگان به ظاهر اصلاح‌طلب مجلس دل ما را شکستند؛ ولی باز ما حرفی نزدیم تا شاید وحدت میان جبهه چپ به خطر نیفتد؛ اما افسوس که چهره واقعی این نمایندگان نیز پس از تظاهرات گسترده بیست و پنج بهمن ماه نمایان شد و فهمیدیم چه مارها که در آستین خود پرورش نداده­ایم.
« صد بار لب گشودم و بیرون نریختم، آن خون­ها که موج می­زند از سینه تا لبم. »

    اینک شبح تحریم انتخابات بر ایران سایه افکنده‌است؛ و تمامی قدرت­های وابسته به دولت‌کودتا جبهه­­ای تشکیل داده­اند تا بر این شبح برخواسته از قلب جامعه بتازند و باز هم با فریب‌کاری و تخلف در انتخابات، نظیر آن‌چه در پیش از انتخابات دور دهم ریاست‌جمهوری روی داد، برای خود رای گدایی کنند و هنگامی که پرونده انتخابات بسته شد دوباره جور سهمگین خود را نسبت به توده­های زحمت‌کش جامعه از نو آغاز کنند؛ خون ملت ما را در شیشه کرده و بنوشند؛ آن‌گاه مستقیم در چشم­هایمان نگاه کرده و دروغ بگویند؛ اختلاس­های چند هزارمیلیاردی انجام‌دهند و بازهم با یک سخنرانی فصل‌الخطاب، سر و ته قضیه را هم‌آورند و پول­ها را میان خودشان تقسیم‌کنند و حق زحمت‌کشان و پیشه‌وران این سرزمین را خرج تبلیغات گسترده و هزینه‌برِ خود کنند؛ تا شاید با پیروزی در انتخابات، سهم خود را از بیت المال مردم بیشتر کنند. پس باید از ریشه براندازیم کهنه جهان جور و بند، و آنگه نوین‌جهانی سازیم که هیچ بودگان هرچیز گردند.
    اینک وقت آن رسیده که ما دانشجویان دانشگاه اورمیه،  به‌یاد آزادگانی چون پویا غلامرضایی، سید احمد حسینی، پیام اولادعظیمی،سید مسعود علوی،آوند ذاکری،امیر رضایی و ...  نظرها و تمایلات و خواسته­های خود را به گوش دیگر دانشجویان و رفقای این مرز و بوم خود برسانیم. ما دانشجویان آزادی‌خواه همیشه در صحنه دانشگاه اورمیه، با دعوت شما به تحریم انتصابات دور نهم مجلس شورای اسلامی، به این دولت آغشته به خون جوانان‌وطن نشان خواهیم‌داد، که فریب اعمالشان را نمی­خوریم و برای عملی‌کردن خواسته­هایمان که در منشور جنبش آمده است - و نیازی به بازگویی دوباره آن دیده نمی­شود- تا پای جان ایستاده­ایم.
به امید آزادی ملت ایران‌زمین
دانشجویان آزادی‌خواه دانشگاه اورمیه




http://iranglobal.info/v2/node/3339


بيانيه جمعي از دانشجويان آزاديخواه دانشگاه تهران/تحريم فعال انتخابات مجلس نهم

در شرايطي كه بي ثباتي اقتصادي در كشور, به بحراني ترين شكل ممكن رسيده و بازار داخلي در سراشيب سقوط و ورشكستگي مطلق قرار گرفته است و مردم در شديدترين فشارهاي اقتصادي قرار گرفته اند. با اين همه  چپاول و دزدي و غارت سرمايه هاي ملي توسط چنين  حاكميت فاسد و ستمگري به بالاترين حد ممكن رسيده .و براي پيشبرد اهداف كثيف شان   چنان جامعه در سياهي  و اختناق فرو رفته كه روزنه يي براي نقد و اعتراض وجود ندارد و به سبعانه ترين شكل ممكن آزاد انديشان و آزاديخواهان سركوب ميشوند .

بر ما جامعه دانشگاهي همين انتظار ميرود كه, چنين ظلمي را بر نتابيم و اين انتخابات را, كه تاييد ظلم و ستمي است, كه بر مردم روا داشته است را با پاسخ قاطع  و اعتراض خود تحريم ميكنيم و اين بوروكراسي تحت سلطه چنين حاكميت مستبدي را در تماميت نفي ميكنيم. و آن را نه يك انتخابات بلكه انتصاباتي نمايشي و مضحك ميدانيم

از جامعه دانشگاهي و دانشجويان آگاه نيز همين انتظار ميرود كه پاسخ قاطع  و نه خود را به چنين انتخاباتي بدهند  و در تحريم فعال انتخابات مجلس نهم  شركت كنند .

جمعي از دانشجويان آزاديخواه دانشگاه تهران – بهمن 1390


32 سال پیش در چنین روزهایی بود که مردم همیشه بیدار کشورمان برای تأمین سرنوشت مبهم خویش به پای صندوق­های رای رفتند تا شاید بتوانند به آرزوی آزادی و دموکراسی که سالیان دراز از مشروطه تا انقلاب 57 بدنبال آن بودند و برای رسیدن به آن کشته­های زیادی دادند، برسند. اما افسوس که از همان ابتدای کار، دیکتاتوری و خفقان حاکمان، بر مردم سایه افکند و اجازه بسط دموکراسی را از آنان سلب کرد و این امید ملت به دموکراسی را از ریشه خشکاند. ریشه ای که جوانان آن دوران ایران زمین با خون پاک خود آبیاری اش کرده بودند و با دلسوزی خود علف های هرزی که از این حرکتشان سواستفاده می کرد را چیده بودند. اما نیرنگ حاکمان تنها به این کار خلاصه نشد و انتخابات اولین مجلس ایران مقارن با شروع دیکتاتوری اسلامی در ایران بود، چرا که چند ماه پس از آن در خرداد ماه 60، همان مجلس، اولین رییس جمهوری ایران را استیضاح و از کار بر کنار نمود تا مسیر را برای حفظ منافع طبقاتی اشراف باز نگه دارد، اشرافی که با استثمار خلق ایران و تجاوزات طبقاتی هزینه هرگونه فعالیتی را برای غلبه بر خواست مردمان به دست آورده بودند، همان تجاوزات طبقاتی که توده وسیع مردم بیش از این که طالب تغییرات سیاسی آن باشند خواستار از میان برداشتن و استقرار عدالت به جای آن بودند، همان عدالتی که بعدها از دولت و دادگاه ها رخت بربسته و بر روی کاغذهای بی ارزشی چاپ و با بی عدالتی بسیار در میان افراد دستچین شده پخش گردید.
با روی کار آمدن خاتمی مردم آزادی خواه ایران دوباره امیدوار شدند تا شاید پس از دو دهه اختناق، کورسوی امیدی برایشان گشوده شود که هرچند خاتمی تمام تلاش خود را برای مردم سالاری انجام داد اما باز هم افسوس که خاتمی نیز نتوانست به پشتوانه رای بیست میلیونی خود در مقابل عالیجنابان خاکستری بایستد. در همان دوران، مجلس ششم هم به پشتیبانی خاتمی و در اعتراض به رد صلاحیت های گسترده و بی پایه و اساس نمایندگان مردم استعفای دست جمعی داد. ولی در این چند دهه پس از انقلاب 57 چنان عالیجنبان خاکستری قدرت گرفته بودند که حتی نمایندگان و رییس جمهوری ایران هم با پشتوانه رای بیست میلیونی مردم نتوانستند در مقابلشان بایستند.
دوران پر درد و محنت اصطلاحات هم تمام شد و عالیجنابان خاکستری پس از 8 سال باز هم، همان فردی را که خود می­خواستند بر مسند امور اجرایی کشور نهادند تا به غارت و چپاول جان و مال و ناموس مردم ادامه دهند.
و در نهایت در سال 88 بود که با حضور دوباره میرحسین موسوی و اعلام حمایت خاتمی ها از وی، مردم دوباره به آن کورسوی مردم سالاری که خاتمی ها سال های متمادی دم از آن میزدند امیدوار شدند. اما مگر آن حاکمان جور به نخست وزیر بنیانگذار انقلاب خود هم رحم خواهند کرد. آنان با تخلفات گسترده پیش از انتخابات ریاست جمهوری و در نهایت با تقلب وسیع در آن، رای مردم را خلاف واقعیت نمایان ساختند و باز هم نماینده مورد نظر خود را از صندوق های رأی بیرون آورند.
اما ملت ایران این بار محکم و استوار در مقابل این بی عدالتی ایستادند و با اعترضات مسالمت آمیز میلیونی خود در خیابان های سرتاسر ایران تلاش کردند تا شاید بتوانند آن نهال امیدی را که تازه از دل خاک این مرز و بوم سر در آورده بود، حتی با خون خود سیراب کنند و این بار دیگر اجازه خشکاندن آن را به غاصبان جان و مال و ناموس مردم ندهند. از آن واقعه تا کنون چیزی حدود دو سال میگذرد و خلق ایران در طول این مدت با وجود خفقان حاکمان، تلاش های زیادی را برای رشد این نهال انجام داده است.
اما اکنون نوبت ماست تا  با همراهی خلق ایران، این کارگزاران و زحمت کشانی که برای رسیدن به هدف خود تا پای جان ایستادگی کردند، در مقابل حاکمان ظلم و جور بایستیم.
ما دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان با صراحت تمام، انتخابات فرمایشی دور نهم مجلس شورای اسلامی را تحریم نموده و همراهی خود را با خلق ایران تا برقراری آزادی و دموکراسی به معنای واقعی در این مرز و بوم اعلام می داریم.

به امید پیروزی جنبش ایران زمین
جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
اسفند ماه1390

به یاد شهیدان راه آزادی
بیایید فریاد نه را بلندتر از همیشه در تاریخ تکرار کنیم. فریادی که برای سالیان سال در گوش تاریخ زمزمه کند. تاریخی که به کابوس دیکتاتوران نسل های بعد جهان تبدیل شود. دیکتاتورانی که خود محکوم به فنا خواهند بود؛ محکومیتی که ما برای دیکتاتور کشور خودمان نیز به ارمغان خواهیم آورد. آری ما ملت شجاع و بیدار ایران زمین هستیم که با فعالیت مستمر خود پایانی بسیار تلخ را برای حاکمان ستمگر خود به ارمغان خواهیم آورد. آری این ما هستیم که با اعتراضات مسالمت آمیز خویش علیه این نظام فاشیست اسلامی، به الگویی برای دیگر کشورهای منطقه تبدیل شدیم و آری این ما مردمان ایران و صاحبان بر حق این مرز و بوم هستیم که برنده ی نهایی نبرد خواهیم شد. فقط کافیست از جای خود بلند شده و از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید تا خون هم میهنانمان را بر سنگفرش خیابان ببینید. ببینید که در این سه دهه ی اخیر چه خون های صبح گاهی که در امیرآبادها و کوی دانشگاه ها ریخته نشده است تا با آن ریش های خود را سرخگون کنند.
برادران و خواهران سرزمینم، هدف وسیله را توجیه نمی کند. اما متاسفانه شاهدیم که این رژیم ملاتاریا حاضر است برای به کرسی نشاندن اهداف پلید خود، دست به هرگونه جنایتی بزند. پس دست روی دست گذاشتن و سکوت در مقابلشان خیانت به ملت محسوب می شود و گره ای از مشکلات ما باز نخواهد کرد؛ چرا که: بر ما نبخشند فتح و شادی- نه خدا، نه شه و نه قهرمان.
این را نیز بدانید که در مقابل کسانی که زمین را برای یافتن مکانی بهتر جستجو می کنند، افرادی هم هستند که برای ساختن جهانی بهتر مبارزه می کنند. پس بیایید با نه گفتن به این انتخابات که نتایجش از پیش معلوم است، فریاد خود را جهانی سازیم.
ما دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در نمایش مضحکه وار دور نهم مجلس شورای اسلامی شرکت نخواهیم کرد و تا سقوط کامل این دیکتاتوری دینی ساکت نخواهیم نشست.
پس بیا با من همراه شو و از هم اکنون دست در دست من به پا خیز


 
ثبت است در جریده ی عالم دوام ما
در این زمستان سرد و تاریک، باد بهار وزیدن گرفت و نوید صبح و شادی و پیروزی را به ما مژده داد. پیوند و یک رنگی قلب های ایرانیان با یک جدایی آغاز شد و با نه به انتخابات فرمایشی ادامه می یابد.
ما با یک نظام سیاسی ای رو به رو هستیم که در رأس خود دارای ولایت مطلقه فقیه است و یک قانون اساسی پر از تناقض دارد که در آن بخش های مربوط به ولایت اجرا می شود و آن بخشی که مربوط به حقوق ملت است نادیده گرفته می شود. و این نظام همان نظامی است که در زندان هایش ماشین اعدام به راه انداخته است. این نظام نظام فسادهای بزرگ است. اگر ملت ایران، خود این مورد را تصدی نکند، خودش خسران می بیند.
رای دادن در این نظام به معنای رای به مشروعیت نظام است. بنابراین باید مشروعیت زدایی کرد. برای یک ملت ننگین است که یک آقایی به نام سید علی صاحب اختیار مطلق این سرزمین باشد.
این انتخابات مجلس نهم هم یک انتخاب کننده و یک صاحب رای بیشتر ندارد و آن هم آقای خامنه ای به نمایندگی از مافیاهای نظامی است. پس ما نیاز به تحریم وسیع انتخابات در سطح ملت داریم. زیرا اینبار نیز مثل همیشه کسانی از صندوق های رای بیرون می آیند که مطلوب حاکمیت باشند.
ما باید بایستیم و پای صندوق های رای نرویم تا زمانی که یک حکومت مردمی روی کار بیاید.
حکومت جمهوری مردمی حق هر ملت است . پس به پا خیزیم و حقوق از دست رفته ی خود را با نه گفتن به انتخابات و ولایت فقیه مطالبه کنیم و با نرفتن به پای صندوق های رای نشان دهیم که با خون دوستان از دست رفته مان پیمان بسته ایم و استوار و محکم به سمت اهداف خود قدم برمی داریم.
ما سختی های راه را به خوبی می شناسیم و تا روز پیروزی دست از مبارزه بر نمی داریم.
به امید ایرانی آباد و آزاد
دانشجویان دانشگاه سمنان




به‌ نام آبادی، آزادی و انسانیت
 اصل پنجاه و شش قانون اساسی: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمی­تواند این حق الهی را از انسان سلب کند و یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می­آید اعمال می­کند.
    مسئله انتخابات اکنون از اهمیت ویژه­ای برخورداراست و چیزی کمتر از یک هفته دیگر به انتخابات نمایندگان دور نهم مجلس‌شورای‌اسلامی نمانده‌است. انتخاباتی که در آن قراربود میزان رای ملت باشد و نه صلاح و منفعت معدودِ انگشت‌شماری؛ مجلسی که قراربود از قانون‌اساسی دفاع کند و در هر زمینه­ای که بخواهد تحقیق و تفحص انجام‌دهد؛ ولی خود به عاملی برای سرپوش گذاشتن بر هرگونه قانون‌شکنی تبدیل شده‌است؛ و نمایندگانی که خود هر سخنرانی را فصل‌الخطاب خوانده و در برابرش سر تعظیم فرود می­آورند؛ حتی اگر خلاف قانون باشد.
    در دو سال و نیم گذشته تمامی مردم آزادی‌خواه ایران‌زمین درسی بزرگ را آموخته­اند که هرگز فراموش نخواهندکرد؛ و آن این است که دولت‌کودتا تمامی مردم ایران را همچون برده‌ای می­نگرد که باید تا آخرین لحظه­ عمر خود مطیع و خدمتگزارش باشند؛ اما سران‌کودتا این نکته را نمی­دانند که وقتی بردگان به بردگی خود آگاه شوند و برای رهایی خود به مبارزه برخیزند، تا بدین جا بر نیمی از بردگی خود فائق آمده‌اند و نیمی دیگر را نیز به مرور زمان و با خیزش عظیم خود پس خواهندگرفت.
    این نکته را بارها و بارها در طول این سال­ها ثابت کرده­ایم که هیچ‌گاه در برابر دیکتاتور سر تعظیم فرود نیاورده و نخواهیم‌آورد؛ حتی حاضر بوده­ایم با خون خود این نهال سبز امید را سیراب کنیم و جنبش خود را ادامه دهیم تا بر جهانیان نمایان‌سازیم که این جنبش­های مدنی، مردم سالارانه و برابری‌خواه ما ایرانیان در طول این چند سال اخیر هستند که به الگویی برای دیگر جنبش­های منطقه تبدیل شده­اند، نه آن‌چه امروز غاصبان انقلاب خلق ایران به نفع خود مصادره کرده‌اند.
    دولت‌کودتا نشان‌داد حتی با زندانی‌کردن سران احزاب اپوزوسیون و گرفتن اعترافات دروغین و نمایشی تلویزیونی از آن‌ها، لغوکردن مجوز و غیرقانونی خواندن فعالیت آن‌ها، محدودکردن رهبران جنبش و در آخر با کمال بی‌شرمی حبس خانگی و محروم کردن از تمامی امکانات اولیه حیات، بازهم نخواهد توانست ریشه اعتراضات مردم را بخشکاند؛ که شاید تاحدودی توانسته‌باشد با اعمال زور و ایجاد رعب و وحشت، تظاهرات میلیونی مردم آزادی‌خواه را به داخل خانه‌­هایشان بکشاند؛ اما مگر می­توان دیو رهاشده از شیشه را دوباره به داخل آن بازگرداند؟! کجاست آن حزب اپوزوسیونی که بر آن لقب فتنه‌گر ننهند و کجایند آن خواص مخالف که بی‌بصیرتشان نخوانند!!!
    در این میان دولت‌مردان دل ما را سوزاندند و نمایندگان به ظاهر اصلاح‌طلب مجلس دل ما را شکستند؛ ولی باز ما حرفی نزدیم تا شاید وحدت میان جبهه چپ به خطر نیفتد؛ اما افسوس که چهره واقعی این نمایندگان نیز پس از تظاهرات گسترده بیست و پنج بهمن ماه نمایان شد و فهمیدیم چه مارها که در آستین خود پرورش نداده­ایم.
« صد بار لب گشودم و بیرون نریختم، آن خون­ها که موج می­زند از سینه تا لبم. »

    اینک شبح تحریم انتخابات بر ایران سایه افکنده‌است؛ و تمامی قدرت­های وابسته به دولت‌کودتا جبهه­­ای تشکیل داده­اند تا بر این شبح برخواسته از قلب جامعه بتازند و باز هم با فریب‌کاری و تخلف در انتخابات، نظیر آن‌چه در پیش از انتخابات دور دهم ریاست‌جمهوری روی داد، برای خود رای گدایی کنند و هنگامی که پرونده انتخابات بسته شد دوباره جور سهمگین خود را نسبت به توده­های زحمت‌کش جامعه از نو آغاز کنند؛ خون ملت ما را در شیشه کرده و بنوشند؛ آن‌گاه مستقیم در چشم­هایمان نگاه کرده و دروغ بگویند؛ اختلاس­های چند هزارمیلیاردی انجام‌دهند و بازهم با یک سخنرانی فصل‌الخطاب، سر و ته قضیه را هم‌آورند و پول­ها را میان خودشان تقسیم‌کنند و حق زحمت‌کشان و پیشه‌وران این سرزمین را خرج تبلیغات گسترده و هزینه‌برِ خود کنند؛ تا شاید با پیروزی در انتخابات، سهم خود را از بیت المال مردم بیشتر کنند. پس باید از ریشه براندازیم کهنه جهان جور و بند، و آنگه نوین‌جهانی سازیم که هیچ بودگان هرچیز گردند.
    اینک وقت آن رسیده که ما دانشجویان دانشگاه اورمیه،  به‌یاد آزادگانی چون پویا غلامرضایی، سید احمد حسینی، پیام اولادعظیمی،سید مسعود علوی،آوند ذاکری،امیر رضایی و ...  نظرها و تمایلات و خواسته­های خود را به گوش دیگر دانشجویان و رفقای این مرز و بوم خود برسانیم. ما دانشجویان آزادی‌خواه همیشه در صحنه دانشگاه اورمیه، با دعوت شما به تحریم انتصابات دور نهم مجلس شورای اسلامی، به این دولت آغشته به خون جوانان‌وطن نشان خواهیم‌داد، که فریب اعمالشان را نمی­خوریم و برای عملی‌کردن خواسته­هایمان که در منشور جنبش آمده است - و نیازی به بازگویی دوباره آن دیده نمی­شود- تا پای جان ایستاده­ایم.
به امید آزادی ملت ایران‌زمین
دانشجویان آزادی‌خواه دانشگاه اورمیه




۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

حسین جعفر علی جاسبی در خطر دیپورت به ایران


حسین جعفر علی جاسبی در خطر دیپورت به ایران
حسین جاسبی پناهجوی سیاسی ایرانی در آستانه دیپورت به ایران قرار گرفته است. حدود دو هفته از بازداشت جاسبی در بازداشتگاه مشتا می گذرد و پلیس مرزی سوئد در حال تدارک دیپورت ایشان است. جاسبی  متولد 22 سپتامبر72 19  و با شماره کیس 11421539 بعد از فرار از ایران 2 نوامبر سال 2009 وارد سوئد شده و تقاضای پناهندگی سیاسی کرده است. اداره مهاجرت سوئد مدارک و دوره  فعالیت سیاسی ایشان را کافی  برای حق برخورداری از پناهندگی و قرار گرفتن تحت پوشش  ندانسته و به درخواست پناهندگی یاسبی جواب رد داده است. طبق کیس سیاسی جاسبی، ایشان در ایران  با سازمان چریکهای فدایی خلق-اقلیت  فعالیت داشته ودر اعتراضات علیه رژیم ایران فعال بوده است.  در جریان  اعتراضات دوره انتخابات گذشته وبا شناسایی ماموران رژیم و دستگیری چند نفر از دوستان همکارش جاسبی  مجبور به فرار از ایران میشود. جاسبی متعلق به خانواده زندانیان سیاسی ده 80 میلادی در ایران است  که یک خواهر و یکی از برادرانش در سال 81 در زندان جمهوری اسلامی به جرم فعالیت سیاسی علیه رژیم اعدام شده و پدرش تا سال 89 در زندان بوده است. جاسبی بعد از وارد شدن به کشور سوئد کماکان مبارزه خود را علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه داده و در سطح میدایی و اعتراضی بعنوان فعال مخالف رژیم ایران با افشای سرکوبگریهای رژیم، نقض حقوق بشر و تبلیغات علیه قوانین و شرایط خفقان زده جامعه ایران تلاش کرده است. این فعالیتها ی علنی از توجه و کنترل جمهوری اسلامی ایران بدور نیست.

این مسئله پذیرفته شده است که اعضای خانواده های فعالین سیاسی و خصوصا فعالین چپ اعدامی نه تنها همیشه مورد توجه پلیسی و کنترل دستگاه اطلاعاتی رژیم بوده اند بلکه بعناوین مختلف متحمل محرومیتهای اجتماعی بوده اند. شکاکیت دستگاه سرکوب رژیم به اعضای این خانواده ها و فشارو تعقیب آنان در طول عمر رژیم و امروز به طریق اولی  انعکاس بین اللمللی داشته و از جانب بخش وسیعی از نهادهای حقوق بشری مورد تائید قرار گرفته ودرمیدیایی جهانی انعکاس داشته است.  فعالیت سیاسی جاسبی وارتباط با جریانات چپ خارج کشور وبعنوان عضوی ازخانواده زندانیان سیاسی و اعدامی ،از نظر جمهوری اسلامی ایران وقوانین و تجربه احکام و مجازات غیر انسانی این رژیم می تواند عواقب ناگواری برای امنیت جاسبی در صورت دیپورت به ایران داشته باشد. نباید گذاشت جاسبی تحویل دستگاه جنایتکار رژیم اسلامی داده شود. هم اکنون تعداد زیادی از مخالفین رژیم بدنبال احکام بیدادگاههای رژیم درانتظار اجرای حکم اعدام و طی کردن مجازاتهای سنگین شکنجه و زندان جمهوری اسلامی ایران هستند. برای دفاع از جاسبی و نجات ایشان تلاش و همکاری همه نهادها و شخصیت های مدافع حقوق پناهندگی لازم و ضروری است.

سازمان سراسری پناهندگان- بیمرز 20 فوریه 2012

حسین جعفر علی جاسبی در خطر دیپورت به ایران


حسین جعفر علی جاسبی در خطر دیپورت به ایران
حسین جاسبی پناهجوی سیاسی ایرانی در آستانه دیپورت به ایران قرار گرفته است. حدود دو هفته از بازداشت جاسبی در بازداشتگاه مشتا می گذرد و پلیس مرزی سوئد در حال تدارک دیپورت ایشان است. جاسبی  متولد 22 سپتامبر72 19  و با شماره کیس 11421539 بعد از فرار از ایران 2 نوامبر سال 2009 وارد سوئد شده و تقاضای پناهندگی سیاسی کرده است. اداره مهاجرت سوئد مدارک و دوره  فعالیت سیاسی ایشان را کافی  برای حق برخورداری از پناهندگی و قرار گرفتن تحت پوشش  ندانسته و به درخواست پناهندگی یاسبی جواب رد داده است. طبق کیس سیاسی جاسبی، ایشان در ایران  با سازمان چریکهای فدایی خلق-اقلیت  فعالیت داشته ودر اعتراضات علیه رژیم ایران فعال بوده است.  در جریان  اعتراضات دوره انتخابات گذشته وبا شناسایی ماموران رژیم و دستگیری چند نفر از دوستان همکارش جاسبی  مجبور به فرار از ایران میشود. جاسبی متعلق به خانواده زندانیان سیاسی ده 80 میلادی در ایران است  که یک خواهر و یکی از برادرانش در سال 81 در زندان جمهوری اسلامی به جرم فعالیت سیاسی علیه رژیم اعدام شده و پدرش تا سال 89 در زندان بوده است. جاسبی بعد از وارد شدن به کشور سوئد کماکان مبارزه خود را علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه داده و در سطح میدایی و اعتراضی بعنوان فعال مخالف رژیم ایران با افشای سرکوبگریهای رژیم، نقض حقوق بشر و تبلیغات علیه قوانین و شرایط خفقان زده جامعه ایران تلاش کرده است. این فعالیتها ی علنی از توجه و کنترل جمهوری اسلامی ایران بدور نیست.

این مسئله پذیرفته شده است که اعضای خانواده های فعالین سیاسی و خصوصا فعالین چپ اعدامی نه تنها همیشه مورد توجه پلیسی و کنترل دستگاه اطلاعاتی رژیم بوده اند بلکه بعناوین مختلف متحمل محرومیتهای اجتماعی بوده اند. شکاکیت دستگاه سرکوب رژیم به اعضای این خانواده ها و فشارو تعقیب آنان در طول عمر رژیم و امروز به طریق اولی  انعکاس بین اللمللی داشته و از جانب بخش وسیعی از نهادهای حقوق بشری مورد تائید قرار گرفته ودرمیدیایی جهانی انعکاس داشته است.  فعالیت سیاسی جاسبی وارتباط با جریانات چپ خارج کشور وبعنوان عضوی ازخانواده زندانیان سیاسی و اعدامی ،از نظر جمهوری اسلامی ایران وقوانین و تجربه احکام و مجازات غیر انسانی این رژیم می تواند عواقب ناگواری برای امنیت جاسبی در صورت دیپورت به ایران داشته باشد. نباید گذاشت جاسبی تحویل دستگاه جنایتکار رژیم اسلامی داده شود. هم اکنون تعداد زیادی از مخالفین رژیم بدنبال احکام بیدادگاههای رژیم درانتظار اجرای حکم اعدام و طی کردن مجازاتهای سنگین شکنجه و زندان جمهوری اسلامی ایران هستند. برای دفاع از جاسبی و نجات ایشان تلاش و همکاری همه نهادها و شخصیت های مدافع حقوق پناهندگی لازم و ضروری است.

سازمان سراسری پناهندگان- بیمرز 20 فوریه 2012

۱۳۹۰ اسفند ۵, جمعه

بازداشت یک وبلاگ نویس ویک فعال سیاسی ایرانی توسط پلیس سوئد و خطر دیپورت به ایران



دیروز مطلع شدیم که یک پناهجوی ایرانی به نام علی آذری بالزی توسط پلیس سوئد دستگیر و به بازداشتگاه در شهر jonköping منتقل و طبق قرار پلیس در روز بعد وی را به فروار منتقل کنند.
این فعال سیاسی از جمله فعالینی بود در زمان اعتراضات پس از انتخابات 88 در شهرستان رشت دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت و خانواده وی با گذاشتن قرار وثیقه  وی را آزاد نموده و پس از رهائی از
بند به اجبار مجبور به ترک وطن شد و در سپتامبر 2009 وارد خاک سوئد شد و تقاضای پناهندگی کرد علی از بدو ورود همچنان به فعالیت سیاسی ضد نظام جمهوری اسلامی ادامه داد و در چندین تظاهرات شرکت نموده از جمله شرکت در تظاهرات جهانی آزادی زندانیان سیاسی در 5 نوامبر http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=Mb0kBtGVaic
به سازماندهی میشن فری ایران و برگزار کننده تظاهرات 12 فوریه در شهر jonköping  و چندین مورد دیگر و همچنین مصاحبه تلویزیونی با شبکه kbc آمریکا با سر کار خانوم محبوبی سرپرست کمپینآزادی زندانیان سیاسی http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=V35nK00SRd0 .
علی آذری به دفعات از طرف عواملین رژیم ایران در سوئد مورد تهدید قرار گرفته است .
علی آذری نویسنده چند وبلاگ پربیننده میباشد http://aliazaribalsi.wordpress.com و http://aliazaribalsi.blogspot.com
وhttp://arian20news.wordpress.com و این وبلاگ توسط عواملین سایبری مسدود شده است http://aliazaribalsi.blogfa.com/ و با این شرحیات باز هم اداره مهاجرت
تصمیم به دیپورت وی به جهنم جمهوری اسلامی گرفته است.
قابل ذکر است 14 سال پیش پدر وی یکی از فعالین حزب کمونیست کاری در ایران بوده که به تیر خصم رژیم گرفتار و اعدام شد . طبق اطلاعات دقیق و موثق هفته گذشته منزل مسکونی مادرش را
مصادره نموده و مادر وی اکنون در شهر دیگری پنهان شده و ممنوع الخروج شده است .
در اطلاع رسانی بعدی که به دو زبان منتشر میشود و از تمامی انسانهای آزاده و آزادی خواه و مدافعین حقوق بشر عاجزانه تقاضا داریم به کمک این فعال سیاسی بشتابید.

بازداشت یک وبلاگ نویس ویک فعال سیاسی ایرانی توسط پلیس سوئد و خطر دیپورت به ایران



دیروز مطلع شدیم که یک پناهجوی ایرانی به نام علی آذری بالزی توسط پلیس سوئد دستگیر و به بازداشتگاه در شهر jonköping منتقل و طبق قرار پلیس در روز بعد وی را به فروار منتقل کنند.
این فعال سیاسی از جمله فعالینی بود در زمان اعتراضات پس از انتخابات 88 در شهرستان رشت دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت و خانواده وی با گذاشتن قرار وثیقه  وی را آزاد نموده و پس از رهائی از
بند به اجبار مجبور به ترک وطن شد و در سپتامبر 2009 وارد خاک سوئد شد و تقاضای پناهندگی کرد علی از بدو ورود همچنان به فعالیت سیاسی ضد نظام جمهوری اسلامی ادامه داد و در چندین تظاهرات شرکت نموده از جمله شرکت در تظاهرات جهانی آزادی زندانیان سیاسی در 5 نوامبر http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=Mb0kBtGVaic
به سازماندهی میشن فری ایران و برگزار کننده تظاهرات 12 فوریه در شهر jonköping  و چندین مورد دیگر و همچنین مصاحبه تلویزیونی با شبکه kbc آمریکا با سر کار خانوم محبوبی سرپرست کمپینآزادی زندانیان سیاسی http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=V35nK00SRd0 .
علی آذری به دفعات از طرف عواملین رژیم ایران در سوئد مورد تهدید قرار گرفته است .
علی آذری نویسنده چند وبلاگ پربیننده میباشد http://aliazaribalsi.wordpress.com و http://aliazaribalsi.blogspot.com
وhttp://arian20news.wordpress.com و این وبلاگ توسط عواملین سایبری مسدود شده است http://aliazaribalsi.blogfa.com/ و با این شرحیات باز هم اداره مهاجرت
تصمیم به دیپورت وی به جهنم جمهوری اسلامی گرفته است.
قابل ذکر است 14 سال پیش پدر وی یکی از فعالین حزب کمونیست کاری در ایران بوده که به تیر خصم رژیم گرفتار و اعدام شد . طبق اطلاعات دقیق و موثق هفته گذشته منزل مسکونی مادرش را
مصادره نموده و مادر وی اکنون در شهر دیگری پنهان شده و ممنوع الخروج شده است .
در اطلاع رسانی بعدی که به دو زبان منتشر میشود و از تمامی انسانهای آزاده و آزادی خواه و مدافعین حقوق بشر عاجزانه تقاضا داریم به کمک این فعال سیاسی بشتابید.